فقط یک شعر
سلام سلام
یک ماه از زمستان قشنگ امسال هم گذشت و من تازه یه فرصت کوچولو پیدا کردم که بیام و حداقل شعری رو که سوگل 1.5 ماه پیش یاد گرفته بود بنویسم:
شب یلدا
هندونه ی سبز و گلی
گرد و قلنبه قلقلی
به بوته ای بند بود
مزش مثل قند بود
با شوخی و با خنده
سلام می کرد به بنده
از سوز و سرما می گفت
از شب یلدا می گفت
از خونه ی مادر بزرگ
حکایت بره و گرگ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی