وقتی سوگل اسمشو می گه!
سلام سلام
شنبه دو هفته پیش به طور اتفاقی از سوگل پرسیدم اسمت چیه مامان جون؟ اونم گفت ((سودو))! خیلی تعجب کردیم چون ما تا اون موقع این سوال رو ازش نپرسیده بودیم.واسه اطمینان چند بار دیگه ازش پرسیدیم اونم می گفت ((سودو)) یا ((تودو)).
و اما کلمات دیگه ای که نفس مامان یاد گرفته بگه:
عمه : عمه - کیوی : کی کی - داغ : داغ - نه : نه - قارچ : قا - آب : آب -
وقتی تاب بازی می کنه شعر تاب تاب عباسی رو می خونه : با با اب(البته اینو یه چهار ماهی می شه که یاد گرفته)
موقع پهن کردن و جمع کردن سفره کمک می کنه.
وقتی قطره آهن و ویتامینشو می خوره،می ذارتشون رو میز آشپزخونه.
تعطیلات هفته گذشته هم مامانی و بابایی و عمه های سوگل پیشمون بودن و سوگل حسابی بیرون رفت و دور زد ، تو خونه هم با بیتا کوچولو بازی کرد.
جوپار - سه شنبه 90/11/04
راستی این روز تولد دایی محمد هم بود.تولد دایی جون مبارک!