آخرین روزهای 22 ماهگی
سلام سلام
تا چند روز دیگه 22 ماهگی نفس مامان تمام میشه و خدا بخواد،سوگل خانم 2 ماه دیگه 2 سالش تمام میشه.واقعا چقدر زود این مدت گذشت یه جوری که وقتی فکرشو می کنم باورم نمی شه!من و مسعود روزی چندین بار خدارو شکر می کنیم به خاطر وجود فرشته عزیز و دوست داشتنی که سالمه و با کارهاش و خودشو واسه ما لوس کردناش،قند تو دلمون آب می کنه،و از خدا می خوایم که توانایی تربیت صحیح این هدیه آسمونی رو به ما بده و همه بچه ها و پدر و مادرهارو واسه هم نگه داره.
این روزها دختر مامان می تونه جمله های طولانی بگه و از اونجایی که عاشق خرید کردن (به خرید می گه خدید) وقتی از چیزی خوشش میاد از من می پرسه قشنده؟(قشنگه)یه وقتایی هم از فروشنده می پرسه آقا این تنده؟(چنده)و این کاراش خیلی بامزس.
موقعی که من لباس تا می کنم اونم سعی می کنه این کارو انجام بده البته به روش خودش و بعد هم لباس های خودشو می ذاره تو کشو سرجاش.اسباب بازی هاشو جمع و جور می کنه و اگر در اتاقش بسته باشه می ذارتشون پشت در(البته یاد گرفته درو باز کنه واسه همین باید دائم در هالو قفل کنیم که نره بیرون).و اما اینکه گل مامان رو از شنبه گذشته(28 مرداد)کلاً از شیر گرفتم(راستی همون روز سوگل رو بردم آرایشگاه موهاشو کوتاه کنم و البته خودش دردسری بود چون سوگل خانم حسابی خانم آرایشگر رو اذیت کرد و منم کلی خجالت کشیدم).
چند شب پیش وقتی داشتیم از بیرون می آمدیم سمت خونه از اونجایی که فهمید داریم می ریم خونه،شروع کرد به بهانه گرفتن و به زبون خودش می گفت بریم خونه مامانی و بابایی و دایی،خیلی دلم واسه عسلم سوخت که امکان همچین کاری نبود و کلی واسش غصه خوردم.
مونس مامان کارتون پلنگ صورتی ، باگزبانی ، بانی نی ،گل گندم(شبکه دو) ،گارفیلد رو دوست داره و این خیلی خوبه چون ما دیگه مجبور نیستیم فقط شرک1 رو ببینیم و برناممون متنوع شده!