فروردین 92
سلام امسال هم مثله همه سالهایی که من و بابا مسعودت باهمیم،تعطیلات عید رو بین خانواده هامون تقسیم کردیم و البته یک سری هم با مامانی و بابایی رفتیم رستم آباد بم خونه یکی از دوستامون که خیلی خوش گذشت(مخصوصا به شما سوگلی) عصر 27 اسفند 91(شروع تعطیلات و سفر ما) سوگل و بیتا برای بابایی گل می کارن! عزیز مامان موقع سال تحویل خواب بود(از بس شیطونی کرده بود)واسه همین لباسشو عوض نکرده بعد از تحویل سال با دمپایی می خواد عید دیدنی بره! عید دیدنی خونه ننی(مادریزرگ بابا مسعود)همراه با خواب! بغزاله سیاه(بزغاله) - رستم آباد - بم ...